درس1
◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘
الفبا Alphabet مستر جک از پدربزرگ پرسید شما به این (اشاره به حروف) چی می گید. پدربزرگ گفت ما به این حروف: الف ، ب ، ت می گوییم. مستر جک گفت چه جالب حروف می شه الف ب ت و موقع نوشتن آنها را بصورت یکسره گفت الفبت و نوشت حروف = alphabet
آدرس Address پدربزرگ و مستر جک دنبال آدرس می گشتند و کسی را گیر نیاوردند. ناگهان پدربزرگ عصبانی شد و داد زد اینطرفها هیچ دادرس هست که نشانی هاشم آقا را به ما بگوید. مسترجک گفت فهمیدم نشانی می شود دادرس و موقع نوشتن )د( را جا گذاشت و نوشت نشانی = address
صدازدن ، نامیدن Call پدرم داشت سیب می خورد که دهنش قروچ قروچ صدا می داد. پدر بزرگم گفت بچه جان این چه جور سیب خوردنه چرا اینقدر دهنت صدا می ده؟ پدرم گفت علت صدا کردن کال بودن سیب است و تقصیر من نیست.مستر جک فورا نوشت صدا زدن ، نامیدن = call
زیاد Much یکی از بچه های کوچک هی پدر بزرگم را بوس می داد و او می گفت زیاد ماچ بده. ماچ، ماچ، زیاد. مستر جک فورا نوشت زیاد می شه ماچ و نوشت زیاد = much
زیبا Pretty نوه دوست پدرم بغلش بود که اسمش پری بود و وقتی به پدر بزرگم رسیدند پدر بزرگم هی به اون دختره میگفت پری پری خوشگله، و به زبان بچه ها می گفت تی تی ، تی تی ، پری تی تی مستر جک گفت پس خوشگل میشه پری تی تی و نوشت : خوشگل، زیبا = pretty و بعداً آنرا پرتی تلفظ کرد.
درس2
◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘
آسیا Asia دختر کوچولوی همسایه جلوی نقشه قاره آسیا ایستاد بود. مستر جک سوال کرد شما اسم اون قاره را چی می گین؟ پدربزرگ فکر کرد او می پرسه اسم اون دختر چیه؟ چون دندان مصنوعیش را نگذاشته بود خواست بگوید اسیه گفت آشیه. مستر جک فورا نوشت آسیا = Asia
بد Bad بهتر Better پدربزرگ از آقای جک سوال کرد شما در انگلستان به بد چی میگین او جواب داد آقا جان بد همه جا بده. ما در انگلستان به بد مثل شما بد (bad) می گوییم. سپس پدربزرگ گفت اینو خوب اومدین حالا بهتر را چی می گین؟ مستر جک گفت اتفاقا این یکی را هم ما تقریبا مثل شما میگیم better.
نارگیل Coconut مستر جک از پدربزرگم سوال کرد به اونی که توی دستت هست چی میگید؟ پدربزرگ سوال او را نشنید و در حالیکه نارگیل را بالا و پایین می انداخت. هوس کرد کلاس بزاره و به همین خاطر یک جمله انگلیسی و فارسی را بیان کرد. خانم جان امشب کوکو نات (مقصودش این بود که امشب کوکو نپز خانم جان) مادر بزرگ گفت کوکونات دیگه چیه نارگیل را بزار کنار ببینم چی می گی. اصلا او ل به سوال مستر جک جواب بده. مستر جک گفت لازم نیست گرفتم. نارگیل = coconut
گاو Cow یک گاو در حال خوردن کاهو بود که مستر جک سوال کرد شما به اون چی می گین؟ (منظورش گاو بود). پدربزرگم فکر کرد که هدف اون کاهو است و جواب داد: ما به اون میگیم کاهو و مستر جک گفت گرفتم پس گاو میشه کاهو و سپس نوشت گاو = cowبعداً آنرا کاو تلفظ کرد.
تاریک Dark شب بود و آقای جک و پدربزرگم جایی می رفتند. هوا بسیار تاریک بود و راه را گم کرده بودند. مسترجک گفت تو که اهل اینجایی چطور راه را گم کردی ؟ پدر بزرگ گفت درک میکنی هوا تاریکه ؟ مستر جک گفت : آها فهمیدم تاریک می شه درک و بعدا وقتی به خونه رسید نوشت تاریک = darkو بعداً آنرا دارک تلفظ کرد
کشاورز Farmhand همسایه ما که کارمند بود و در عین حال کشاورزی هم می کرد گاهی بعنوان کارگر مزرعه کارگری هم می کرد. با لباس کار کشاورزی و بیل به دوش نزدیک شد. آقای جک از پدربزرگم سوال کرد: شغل اون آقا چیه؟ پدربزرگ جواب داد این آقا کشاورز است ولی در حقیقت کارمند است. مستر جک گفت آها فهمیدم کشاورز می شه کارمند و سپس به اشتباه به جای ک کارمند حرف ف را نوشت و آن را فارمند خواند و نوشت کشاورز = farmhand
جنگل Jungle مستر جک به جنگل اشاره کرد و گفت شما به جایی که درختان زیادی داره چی میگید؟ پدربزرگ گفت خوب معلومه ما میگیم جنگل. مسترجک هم نوشت جنگل = jungle
خنده Laugh دوست پدرم آمد خونه مان و هی خنده می کرد و می گفت من به تیم مقابل 5 تا گل زدم. پدربزرگم خندید و گفت از خنده ات معلومه که لاف می زنی. مستر جک گفت پس به خنده میگویید لاف و نوشت خنده = laugh
میمون Monkey پدربزرگم به دو تا از کوچولوها که خیلی شیطنت می کردند گفت هردوتا تون میمونید. یکی از آنها گفت من و کی؟ میمون؟ مستر جک فورا نوشت : میمون میشه من و کی و نوشت میمون = monkeyبعداً آنرا مانکی تلفظ کرد.
لازم Necessary پدربزرگم از همسایه اش سوال کرد باز هم تصادف کردی ؟ همسایه اش گفت : بله پدربزرگ گفت: حتما باز هم تو ی شهر ساری تصادف کردی و همسایه اش گفت بله. پدر بزرگ گفت پس لازم هست بدونی نحسه ساری برای تو. مستر جک هم گفت چه جالب لازم میشه نحسه ساری و نوشت لازم = Necessaryو آنرا نسسری خواند.
بالا ، نوک Top من داشتم توی حیاط کومه بازی می کردم که پدربزرگم گفت بچه جون توپ را بالا نینداز میره نوک درخت گیر می کنه نمیشه اونو گرفت. مستر جک گفت پس بالا میشه توپ و نوشت بالاtop=بعدا آن را تاپ خواند.
روستا Village من در حال اسب سواری بودم که پدربزرگم داد زد پسرجان تند نرو اسب زمینت میزنه ، و سپس داد زد دهاتی ویلاژ نده (چون دندان مصنوعیش را نگذاشته بود به ویراژ گفت ویلاژ) . در همین موقع مستر جک گفت ده میشه ویلاژ و نوشت ده = village و بعدا آن را ویلج تلفظ کرد.
درس 3
◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘
آتش Fire مستر جک ، پدربزرگ و همسایه اش نشسته بودند که ناگهان پدربزرگم گفت: آتش دایره که کباب بخوریم؟ همسایه اش گفت فکر نمی کنم آتش دایر باشه. پدربزرگم گفت آتش دایره فایره حالیم نیست من کباب می خوام. مستر جک گفت پس آتش می شه فایر و نوشت آتش = fire
ماهی تابه Pan مادربزرگ گفت یک چیزی بیارین تا شیر رو از توی این دیگ بریزم توی یک دیگ دیگه. یکی رفت ماهی تابه آورد. مادربزرگ گفت بچه جون ماهی تابه پهنه توی این دیگ نمیره یه ملاقه بیار. مستر جک فورا گفت پس ماهی تابه میشه پهن و نوشت ماهی تابه = panو بعدا آن را پن تلفظ کرد.
خدمتکار Servant پدربزرگم به مادربزرگم به شوخی گفت جناب سروان شام چی داریم؟ مادر بزرگ گفت من مثل کلفت کار می کنم و شما به من سروان می گید؟ مستر جک گفت پس کلفت میشه سروان و موقع نوشتن اشتباها یک t اضافه کرد و نوشت کلفت = servant
اندازه Size مادر بزرگم به پدربزرگم گفت برو یک چیز بیار توش برنج پاک کنم، پدربزرگ رفت و با یک لگن خیلی بزرگ آمد. مادر بزرگ گفت: من گفتم این اندازه؟ ساز که نمیخوام بزنم لگن آوردی. مستر جک هم گفت پس اندازه میشه ساز و نوشت اندازه = size
زمان Time اون موقع ها تمام زندگی ما تایمر داشت حتی موقع کرایه دادن الاغ مان به کس دیگر روی پالانش تایمر وصل می کردیم تا بدانیم چه مدت از آن کار کشیده و حتی با چه سرعتی آن را راه برده. به همین خاطر آقای جک به تایمر روی الاغ مان اشاره کرد و گفت: این چیه؟ پدربزرگم گفت این تایمر است و زمان را نشان می دهد. و مستر جک نوشت زمان = time
گوجه فرنگی Tomato پدربزرگ ، مستر جک و همسایه مان توی باغ گوجه فرنگی چیده بودند و در حال تقسیم آن بودند. پدر بزرگ یکی به همسایه می داد و میگفت این گوجه مال تو (to) این دوتا گوجه مال ما (ma) و این هم مال تو (to) و موقع شمردن هی می گفت تو (to) ، ما (ma) ، تو (to). مستر جک هم گفت پس گوجه فرنگی می شه تو ما تو و نوشت گوجه فرنگی = tomato و آنرا تو می تو تلفظ کرد.
عاقل Wise پدربزرگ به مستر جک گفت اون مرد که اونجا هست رو میبینی؟ مستر جک گفت بله. پدر بزرگ گفت آدم عاقلی است. مستر جک گفت عاقل یعنی چی؟ پدربزرگ گفت عاقل یعنی روشن، آگاه، دارای فکر باز. مستر جک گفت پس بله عاقل میشه باز و موقع نوشتن اشتباهاً بجای ب ، و نوشت و در نتیجه نوشت: عاقل = wise
پا Foot چای داغ ریخت روی پای یکی از بچه ها و هی پای اونو فوت می کردند تا خنک شود و دردش کمتر شود. پدربزرگم گفت ببریمش دکتر این پا با فوت درمان نمیشه. آقای جک گفت پس پا میشه فوت و نوشت پا = foot
عصبانی Angry پدربزرگ به دوستم گفت: چیه؟ ناراحتی؟ انگاری عصبانی هستی. مستر جک فورا گفت انگاری می شه عصبانی و نوشت عصبانی = angry و بعدا آن را انگری تلفظ کرد
درس 4
◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘
اتاق خواب Bed room آخر شب بود و مرد انگلیسی هی صحبت می کرد من گفتم پدر خوابم میاد. پدرم گفت برو بخواب. من گفتم تا مهمان بیداره من روم نمی شه برم تو اطاق حواب بخوابم .مستر جک شنید و گفت چه خوب پس اطاق خواب میشه بدروم. و نوشت اطاق خواب bedroom=
متوسط Sorry تلفن زنگ زد و پدربزرگم گوشی را برداشت و گفت: الو ؟ای بابا !باز هم تو هستی ؟ پسرم اینجا نیست. متاسفم ، ساری هست. مستر جک گفت پس شما به متاسف می گین ساری و نوشت متاسف = sorry
هم ، همچنین Too بچه ها یکی یکی وارد کومه ما شدند تا مستر جک را تماشا کنند، نفر آخر به بابا بزرگم گفت من هم بیام تو . پدربزرگم نشنید و گفت چی؟ پسره گفت من هم تو بیام ؟ مستر جک فورا گفت پس هم میشه تو و نوشت هم، همچنین = too
قرض کردن Borrow پدربزرگ صدا زد مش مم دلی (مشهدی محمد علی) بیل رو قرض بده تا بارو درست کنم. مشهدی محمد علی گفت ای بابا من خودم بیل رو قرض گرفتم تا بارو درست کنم. مستر جک گفت چقدر جالب قرض دادن و قرض گرفتن می شه بارو و نوشت قرض دادن و قرض گرفتن = borrow
صورت=Face یک کوچولو جلوی بابا بزرگم نشسته بود و بینی اش کثیف بود. پدربزرگ گفت بچه جون فس کن (فین هم میگویند) دماغت رو تمیز کن.آن پسر چنان فنا کرد که صورت خودش و صففحه ساعت بزرگم دو را کثیف کرد.و پدر بزرگ گفت بچه جون من گفتم اینطوری؟ شما فس زدی هم صورت خودت و هم صفحه ساعت را کثیف کردی مستر جک گفت چه جالب صفحه ساعت و صورت هر فس میشوندن و سپس نوشت صورت،صفحه ساعت=face مستر جک گفت صورت ، صفحه ساعت = face